به فرد یا اجتماعی که به مکتب لائیسم باور دارد لائیک می‌گویند. لائیک مفهومی سیاسی است که قائل به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست است. این مفهوم ریشه در عصر روشنگری اروپا داشته و بر پایه سکولاریسم بنا شده است. واژه لائیک و لائیسم در فرهنگ و محاوره فرانسوی زبانان و واژه سکولار و سکولاریسم در فرهنگ و محاوره انگلیسی زبانان رایج است، اما تفاوت‌هایی نیز دارند.


ارکان لائیک


۱. جدایی نهاد سیاست از نهاد دین
بدین معنا که همه‌ی نهاد‌های عمومی و حاکمیتی از جمله قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه لازم است فارغ از عقائد و دستورات دینی به اداره امور بپردازند.

۲. اصل تامین آزادی وجدان
بدین معنا که دولت حق دخالت در نهاد دین و عقائد و اعمال دینداران را ندارد و باید دارای موضعی خنثی نسبت به دین (ها) و دینداران باشد.


نماد لائیک

لائیک به طور خاص دارای نماد و علامت خاصی نیست، اما می‌توان نقوش تصویر زیر را مرتبط‌ترین تصویر با این مفهوم دانست.



عکس بالا شعار جمهوری فرانسه یعنی: "آزادی، برابری، برادری" را نشان می‌دهد که پس از تصویب قانون جدایی دین از حکومت در سال ۱۹۰۵ بر روی ناقوس یک کلیسا در آپس نصب شده‌است. چنین نقوشی بسیار نادر هستند و این نقش در جشن دویست ساله انقلاب فرانسه در سال ۱۹۸۹ ترمیم شده‌است.


عقائد لائیک

همانطور که بیان شد لائیک دارای دو اصل اساسی است؛ در ادامه به توضیح این دو اصل می‌پردازیم.

۱.اصل جدایی نهاد دین از نهاد سیاست

این اصل می‌گوید:

سیاست و حاکمیت مشروعیت خود را از نهاد دین کسب نمی‌کنند.

حاکمیت فاقد هویت دینی است و دین نقشی در قانون اساسی ندارد.

بخش عمومی جامعه فاقد هرگونه نماد دینی است.

حاکمیت دین خاصی را به رسمیت نمی‌شناسد و نام دینی در قانون اساسی کشور ذکر نمی‌شود.

حاکمیت برای مردم دینی را تبیین و یا تعیین نمی‌کند.

۲. اصل تامین آزادی وجدان
همانطور که دین نقشی در حاکمیت و قانون اساسی حکومت لائیک ایفا نمی‌کند به طور متقابل حاکمیت هم نباید در امور نهاد دین دخالت کند. این اصل را می‌توان در موارد زیر جستجو کرد:

حاکمیت نباید مانعی برای دین داری افراد باشد.

حاکمیت در امور دینی و نهاد‌های دینی که به نوبه خود مستقل از حاکمیت عمل می‌کنند دخالتی نمی‌کند.

حاکمیت، دین حکومتی یا نهاد دینی رسمی، ذیل عنوان وزارت خانه یا ... تاسیس نمی‌کند.

حاکمیت نهاد‌های دینی را تابع خود نمی‌کند همچنین آن‌ها را تحت قیومیت خود قرار نمی‌دهد.

حکومت با محترم شمردن اصل پلورالیسم دینی یا تکثر گرایی به تمامی ادیان و فرق احترام گذاشته و و در پرتو این اصل، آزادی وجدان؛ از جمله آزادی‌های دینی و آزادی‌های غیر دینی را فراهم می‌کند. بر طبق این اصل تمامی فرق و ادیان از جایگاه یکسانی نزد حاکمیت برخوردار اند.

همچنین این نوع حکومت با التزام به اصل پلورالیسم دینی یا تکثر گرایی رفتار خاصی با شهروندان خود ندارد بدین معنی که رفتار حاکمیت نسبت به دین افراد خنثی است یعنی محرومیت یا مقبولیت ویژه‌ای در قبال دین برای افراد قائل نمی‌شود.

دین باوران در این حکومت همانند سایر شهروندان در اشاعه عقاید خود آزاد اند همچنین محدودیتی برای عضویت آن‌ها در احزاب و تشکل‌های سیاسی-اجتماعی وجود ندارد.


مکتب لائیسم و لائیسیته

اعمال قدرت و فشار کلیسای کاتولیک در طول قرون وسطی بر مردم و حاکمیت مطلقه آن بر حکومت‌ها سبب بروز جنبش‌ها و جریان‌های علمی-فلسفی و سیاسی مختلفی شد. یکی از اصلی‌ترین واکنش‌ها در برابر حاکمیت مطلقه کلیسا، اعتقاد به ناکارآمد بودن نهاد دین در اداره امور سیاسی و عدم مقبولیت قوانین و مناسبات دینی بود که رفته رفته جای خود را بین مردم اروپا باز کرد. ثمره گسترش این عقیده، اعتقاد به جدایی نهاد دین از سیاست بود. اصلی که می‌گفت: دین حق دخالت در امور سیاسی را ندارد و نمی‌تواند اعمال قدرتی بر حکومت داشته باشد، در طرف مقابل نیز حاکمیت حق ندارد در امور دینی مردم و نهاد دین دخالت کند؛ عقیده‌ای که در عین حفظ حقوق دین و استقلال سیاسی حاکمیت به بازتعریف حیطه اثرگذاری هر دو پرداخت.

واژه لائیسیته اولین بار در اواخر قرن نوزدهم برای آزادی نهاد سیاست و نهاد‌های عمومی از جمله مدارس از سلطه کلیسای کاتولیک به کار رفت. این مفهوم را می‌توان در آثار متفکران و فیلسوفان روشنگری همچون دنی دیدرو فیلسوف فرانسوی، جان لاک و برتراند راسل فیلسوفان بریتانیایی و همچنین پدران بنیان گذار امریکا یعنی توماس پین، توماس جفرسون و جیمز مدیسون جستجو کرد.

لائیسم یا لائیسیته مفهومی سیاسی است که در صدد توضیح و تبیین مناسبات بین نهاد حاکمیت و نهاد دین برمی آید؛ این مفهوم متضمن این معناست که از یک طرف حاکمیت با قوای خود از جمله قوه مققنه، قوه مجریه و قوه قضائیه، به علاوه نهاد‌های عمومی، حق دخالت در امور دینداران و نهاد دین را ندارد و از طرف دیگر نیز نهاد دین با برخورداری از همه آزادی‌ها در جامعه مدنی، نباید قدرت سیاسی‌ای بر حاکمیت وارد کند.


لیست کشور‌های لائیک

در ادامه لیست کشور‌هایی که رسما نهاد حاکمیت آن‌ها از نهاد دینشان جداست بر اساس قاره آمده است، همچنین شما میتوانید تصویر کشور‌های لائیک را از روی نقشه‌ی زیر ملاحظه کنید؛ رنگ سبز به معنای حکومت سکولار و رنگ خاکستری به معنای حکومت غیر سکولار است.

کشور های لائیک در قاره آسیا
چین
هنگ کنگ
ماکائو
جمهوری چین (Taiwan)
هند
ژاپن
قزاقستان
کره شمالی
کره جنوبی
قرقیزستان
لائوس
مغولستان
نپال
فیلیپین
سنگاپور
تاجیکستان
تایلند
تیمور شرقی
ترکمنستان
ازبکستان
ویتنام

کشور های لائیک در قاره افریقا
آنگولا
بنین
بوتسوانا
بورکینافاسو
بوروندی
کامرون
کیپ ورد
چاد
جمهوری دموکراتیک کنگو
جمهوری کنگو
اتیوپی
گابن
گامبیا
گینه
گینه بیسائو
لیبریا
مالی
نامیبیا
سنگال
سومالی
آفریقای جنوبی

کشور های لائیک در قاره آمریکا
بولیوی
برزیل
کانادا
شیلی
کلمبیا
کوبا
اکوادور
السالوادور
هندوراس
مکزیک
پاراگوئه
پرو
پورتوریکو
ایالات متحده آمریکا
اروگوئه
ونزوئلا

کشور های لائیک در قاره اروپا
آلبانی
ارمنستان
اتریش
جمهوری آذربایجان
بلاروس
بلژیک
بوسنی و هرزگوین
بلغارستان
کرواسی
قبرس
جمهوری چک
استونی
فنلاند
فرانسه
گرجستان
آلمان
مجارستان
جمهوری ایرلند
ایتالیا
ایرلند شمالی
بریتانیا
لتونی
لیتوانی
لوکزامبورگ
جمهوری مقدونیه
مولداوی
مونته‌نگرو
هلند
لهستان
پرتغال
رومانی
روسیه
اسکاتلند، بریتانیا
صربستان
اسلواکی
اسلوونی
اسپانیا
سوئد
سوئیس
ترکیه
ولز، بریتانیا

کشور های لائیک در قاره اقیانوسیه
استرالیا
ایالات فدرال میکرونزی
نیوزیلند


جمع بندی

لائیک باور به عقیده‌ای است که به جدایی نهاد دین از نهاد سیاست اعتقاد دارد. مکتب لائیسم در واکنش به سلطه و حاکمیت افراطی کلیسای کاتولیک پدید آمد. مکتبی که در عین حفظ استقلال نهاد دین به باز تعریف حیطه اثر گذاری آن در نهاد سیاست می‌پردازد و نهاد سیاست و حاکمیت را مستقل از عقائد و قوانین دینی تعریف می‌کند و در طرف مقابل نیز حق دخالت در امور دینی دینداران را به نهاد سیاست ‌نمی‌دهد. این واژه اولین بار در اواخر قرن نوزدهم بین فرانسوی زبانان به کار رفت و معادل آن در انگلیسی سکولار و سکولاریسم است؛ گرچه برخی صاحب نظران قائل به تفاوت‌هایی بین معادل فرانسوی و معادل انگلیسی این مفهوم سیاسی-فلسفی اند. امروزه نظام سیاسی اکثر کشور‌های دنیا مبتنی بر لائیسم است و کشور‌های لائیک مبتنی بر دو اصل "جدایی نهاد دین از سیاست" و  "تامین آزادی وجدان" به وضع، اجرا و نظارت قوانین خود می‌پردازند. به طور کلی سکولاریسم را می‌توان یکی از اصول مکتب لیبرالیسم دانست.


منبع: سایت ستاره